زاده تهران و متولد ۱۳۴۶، کارگردان سینما و تلویزیون است. کار حرفهای خود را از سینما آغاز کرد و در سال 91 با ساخت فیلم سینمایی «استرداد» در 31مین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ برای سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی نامزد شد و سال 96 دورهی پرتلاشی را در عرصه تلویزیون آغاز کرد و سریالی ساخت که به قول خودش در زمان ساخت فاز اول هرگز انتظار چنین اقبالی از سوی مخاطبان را نداشت. پخش سری یک و دو سریال پرمخاطب« بچه مهندس» بهانهای شد تا با کارگردان این سریال که این روزها مشغول ساخت فاز سوم این سریال است، به گفتگو بنشینیم.
به عنوان کارگردان سریال« بچه مهندس» چه چیزی در داستان این سریال شما را ترغیب به ساخت این سریال کرد؟
در یک کلام باید بگویم عشق به وطن، به خاک و ریشه و اصول، دغدغههای من بود که من را ترغیب کرد به ساخت سریال «بچه مهندس»
در داستان این سریال توأمان غمها و شادیهای این قشر از کودکان را تصویر کشیدید. هدف شما پررنگ نمایش دادن کدام بوده؟ قصد داشتید به مخاطبان بگویید که این بچهها میتوانند موفق باشند یا قصد نمایش ناکامیهای زیاد پیش روی این کودکان را داشتید؟
شخصیت اصلی داستان ما یک پسربچه است به نام "جواد جوادی " و ما سعی کردیم در طول مسیر زندگی این شخصیت لحظههایی را نمایش بدهیم که این بچه پیروز میشود، شکست میخورد و زمین میخورد و دوباره دست روی زانوی خودش میگذارد و بلند میشود و دوباره حرکت میکند. امکان دارد مسیری را که در پیش گرفته است پر از سنگلاخ باشد و سعی کردیم که بگوییم که با وجود همه سختیها و تلخیها مثل مرگ مادر و رفتن دوستهای صمیمیاش از جمله مومو و رسول، زندگی تمام نشده و باید به جلو نگاه کرد. سعی کردیم که جواد روی پای خودش بایستد و در ادامه هم در فاز سوم به یک تکامل و بلوغی برسانیم" جواد جوادی" را که باعث افتخار ما باشد. باعث افتخار ما که ایرانی هستیم و باید بدانیم که بچههای این سرزمین با وجود همه مشکلات میتوانند خودشان را به نوک قله موفقیت برسانند. این کلیت آن چیزی است که در ذهن ما بود.
در روایت داستان چقدر وفاداربودید به واقعیات زندگی این بچهها؟
نمونههای مشابه در کشور زیاد داریم. استعدادهایی که هیچ وقت دیده و شناخته نمیشوند . شرایط برای بروز و ظهورشان شاید سخت باشد. شما میتوانید نمونههای دیگر را در برنامههای مختلف صداوسیما مثل برنامه «عصر جدید» ببینید. یا در عرصه ورزش و فوتبال استعدادهایی در شهرهای حاشیهای و روستاهای دورافتاده وجود دارند ولی نیرویی که بتواند این استعدادها را شناسایی و معرفی بکند، متأسفانه یا نیست یا کمتر هست. در بخش هنر هم این مسئله وجود دارد. در قشر تحصیلکرده هم شاید این مشکلات وجود داشته باشد. خیلی از بچههای این سرزمین با وجود استحقاقی که دارند به جایی که مطلوبشان است نمیرسند و اصلاً دیده نمیشوند. ما قصد داشتیم بگوییم که دست از تلاش برندارید با وجود همه این مشکلات میشود این کشور را ساخت و موفق بود. نباید ناامید و سرخورده شد. باید سرمان بالا باشد و نگاهمان رو به جلو. باید روی پای خودمان بایستیم. حالا این ها شاید مضامین و یا واژههایی باشد که شعاری به نظر بیاید ولی ما سعی کردیم که یک زبان نمایشی برای آن پیدا کنیم و این مسائل را دراماتیزه کنیم و به نوعی جذاب آن را روایت کنیم. امیدوار هستیم که به نظر مخاطب هم خوش بیاید و بتوانیم این مسیر را تا انتها ادامه بدهیم.
تغییر بازیگر اصلی با توجه به اینکه مخاطبان با شخصیت جواد ارتباط برقرار میکرد چه مشکلاتی برای شما ایجاد کرد و با چه مسائلی برای اینکه ثبات شخصیت را حفظ کنید روبهرو بودید.؟ به هر حال ممکن بود تغییر بازیگر اصلی، به ارتباطی که مخاطب در سری یک با این شخصیت برقرار کرده بود، خدشه وارد کند.
قطعاً مشکلاتی وجود داشته و من از روز اول هم این نگرانی را داشتم. شما فرض کنید که در سی قسمت اول، تماشاگر با یک پسربچه حدود 6 تا7 ساله مأنوس میشود و به او علاقهمند میشود و در فاز دوم با یک پرش سنی حدود 10 سال ما مجبور شدیم که بازیگر دیگری را در فاز دوم معرفی کنیم. خب این کار انجام شد و ما نگران این مسئله هم بودیم که آیا مخاطب این شخصیت جدید را با این تیپ جدید میپسندد و میپذیرد یا نه؟ که خداروشکر این اتفاق هم افتاد. امیدواریم خدا کمک کند که در بخش سوم هم مخاطبان، نزدیکی را با مضمون کلی و ساختار اصلی داستان داشته باشند و "جواد جوادی" را رها نکنند. من فکر میکنم یک جورهایی تماشاگرها با "جواد جوادی" همدل و همراه شدند و نگران هستند که ببینند سرنوشت این بچه با وجود همه مشکلات چه میشود. البته وجود فلاش بکها و بازگشت به گذشته این همراهی و احساس نزدیکی را تجدید و تشدید میکند. طبیعتاً سختی کار ما در دو بخش بود یکی شباهت بازیگری که قرار بود این نقش را در سنین بالاتر بازی کند و دوم توانایی آن بازیگر بود. ما فراخوان دادیم و تستهای متعددی زدیم و مدت زیادی برای این گزینش در نظر گرفتیم. فکر میکنم که در فاز سوم هم به انتخاب خوبی رسیدم و امیدوارم که تماشاگران با این بازیگر ارتباط برقرار گرفتیم.
فکر می کنید ما با "جواد جوادی" تا چند سالگی همراه خواهیم بود؟
مسئولان محترم سازمان صدا و سیما مشتاق ادامه این سریال هستند و این پیشنهاد را هم دادند که از همین الان به فکر تولید فاز چهارم در سال 98 قصه باشیم. در این فازی که به عنوان فاز جوانی ما کار میکنیم تا سال 91 با جواد جوادی همراه هستیم. یعنی پایان تحصیلات دانشگاهی او و رسیدن به آن مقصودی که دنبالش هست و آن مقصود کسی نیست جز مومو یا مژگان عباسی ک هدر دوران کودکی در پرورشگاه با هم بزرگ میشدند و با هم قراری گذاشتند مربوط به زمانی که تحصیلات دانشگاه جواد تمام شود. باز دوباره ما یک پرش بلند کردیم از سن 16 سالگی به سن 24 یا 25 سالگی و از سال 67 که آغاز قصه ما بود، در این مقطع به سال 91 میرسیم. صحبتهایی که در سال 98 که در واقعاً امروزه ماست و مطالبی که به روزتر هست و جامعه با آن سروکار دارد را هم به تصویر بکشیم. اما در حال حاضر ما تمام تلاشمان این است که داستان در فاز سوم بسته شود. مگر این که به قصههای خوبی برسیم و ایدههای خوبی مطرح شود و ما را ترغیب به ساخت فاز چهارم بکند.
با توجه به پخش سری اول و دوم سریال «بچه مهندس» از شبکه آیفیلم و پیامهای بیشمار مخاطبان برای تشکر بابت پخش این سریال چه پیامی دارید برای مخاطبان آیفیلم.
من واقعاً شرمنده این مردم هستم . روزی که قرار شد این کار را شروع بکنیم هیچ وقت فکر نمیکردم که اینقدر با استقبال مواجه شود. الحمدولله از پخش فاز اول در ایام ماه مبارک رمضان سال 97، این تجربه را داشتیم که خیلی شیرین و دلچسب بود و ما را ترغیب کرد به ساخت فاز دوم و انرژی انجام این کار را داد. الان یک بار سنگینی را روی دوشم حس میکنم برای تولید فاز سوم. در واقع سختگیریها و وسواسهای من و آقای "سعید سعدی" به عنوان تهیهکننده این کار خیلی بیشتر شده است. امیدواریم که شرمنده مردم نشویم و امیدواریم که دوباره ارتباط برقرار شود بین داستان و مخاطب و بینندگان این سریال را دوست داشته باشند تا همه سرمان را مقابل مردم عزیز و بزرگوار و دوستداشتنی بالا بگیریم .
در آخر هم به بینندگانی که برای شبکه آیفیلم پیام میفرستند میگویم که "جواد جوادی" ما در این مقطع 25 ساله است و آقای “روزبه حصاری” این نقش را ایفا میکند و در کنار ایشان سرکار خانم "ثریا قاسمی" و "فرهاد قائمیان"، آقای "کامران تفتی" و "مجید مظفری" و بازیگران دیگری که به مرور به بازیگران فازهای قبل این سریال اضافه میشوند حضور دارند. مثلاً آقا کریم با بازی آقای عباس جمشیدی در این قصه حضور دارند.
در فاز سوم ما خانه خورشید را هم میبینیم؟
بله خواهیم دید.
مصاحبه کننده: سمانه مقدم